روابط عمومی، دانش ارزنده جهانی است که از ارکان پویا و موثر برای ایجاد و پایدار نگه داشتن ارتباطات تلقی میگردد و گروهی از آن به عنوان هنر هشتم نیز یاد میکنند و بنابراین، تشریح وجوه مختلف آن، مجالی بیشتر و ظرفیتی افزونتر از گنجایش این یادداشت را نیاز دارد.
اما آنچه لازم است در این نوشتار کوتاه و در چنین مناسبتی یادآوری شود این که مقوله حساس و ظریف روابط عمومی، حقیقتا ساز وکار راهبردی برای تقویت ارتباطات سازمانی به شمار میرود و لذا ضرورت دارد دستکم در این نیمروز اختصاص یافته برای آن، جزو دغدغهها و در اولویت برنامهریزیهای مدیران قرار گیرد.
باید این حقیقت را پذیرفت چنانچه معماری ارتباطهای درونی و برونی سازمان، به درستی شکل گیرد و پایایی یابد سرمایه اجتماعی آن به شدت افزایش خواهد یافت و در این بین، یافتن پاسخهایی دانشورانه به پرسشهایی مانند آیا اعتماد که به سختی ایجاد اما به راحتی از دست میرود - در بین مدیران و کارکنان وجود دارد؟ آیا بخشهای سازمان تعامل کافی و سازنده با یکدیگر دارند؟ آیا ارتباط بین دستگاه و مخاطبان به خوبی برقرار است یا خیر و پرسشهایی از این دست که معمولا از اذهان پویا میتراوند و چه بسا دارای سویهای گوناگون و گهگاه، ناسازوارگونه باشند، ارتقای داراییهای نامشهود سازمان را به دنبال میآورد و البته این سخن، به معنای نادیده گرفتن جنبههای سخت افزاری سازمان نیست.